عكس از 28ماهگي عسلم
رفته بوديم مغازه نادر جون واسه اميد لباس بخريم كه يه آن آوينا رو نديدم در اتاق پرو رو كه باز كردم .... يه لباس مردونه از همون پايين برداشته بود و ميگه درو ببند ميخوام پروف كنم سرگرم كاراي خونه بودم ديدم صدايي از وروجك در نمياد اومدم تو اتاقش ببينم چكار ميكنه كه.... ناخن گيرو برداشته ،يكي از بلوزاشو زير پاش گذاشته مثلا داره با احتياط ناخن ميگيره وقتي از برنامه اي خوشش مياد ميشينه و با دقت ميبينه البته در كنار كتاباش مامان مهتاب عيد فطر واسه آوينا چادر گرفت دخترم گاهي يادش ميكنه و ميخواد باهاش نماز بخونه البته دخترم از نماز فقط بسم الله و صلوات و يه كم از سوره توحيد و بلده...
نویسنده :
مامان ليلا
9:35